دیشب در محضر بابام بودم، یه مهمون داشتیم می‌گفت رفتم با دوستم سینما، توی اون سانس، من بودم و دوستم بوده و یه نفر دیگه، فقط سه نفر!!!! سانس هم شب بوده، نه یه تایم خیلی عجیب و غریبی.

بعد به بابام گفتم مردم خرم‌آباد چرا برخلاف بعضی شهرای دیگه زیاد سینما نمیرن؟ علیرغم اینکه مردم شهرای دیگه هم عوامل سینما نرفتنی ک در خرم‌آباد هست در مورد اونام هست ولی اونا زیاد میرن سینما - مثل فقیر بودن برخی یا ماهواره داشتن برخی دیگه یا دیدن کپی غیرمجاز فیلم‌ها از اینترنت -

بابام به یاد آورد که قبل از اومدن تلویزیون به خرم‌آباد توی قبل از انقلاب، وقتی توی خیابون نزدیک پارک شهر، جنب سینما استقلال فعلی، درس میخونده شبا زیر نور چراغ، - میومده بیرون درس میخونده که خونواده اذیت نشن از نور چراغ - وقتی ساعتای 11، 11 و نیم شب، سینما تعطیل می‌شده اونقد آدم توش بوده که وقتی میومدن بیرون انگار راهپیمایی می‌شده (-:

بعد میگفت همین خرم‌آباد وقتی تلویزیون اومده اوووووونقد مردمش تلویزیون خریدن و اوووووونقد جوونا به تلویزیون نگاه میکردن که اولاً سینماها سوت و کور شده و ثانیاً همون سال اول ورود تلویزیون به خرم‌آباد 400 دانش‌آموز، یکضرب توی خرداد رفوزه شدن و دیگه کارشون به تجدید آوردن و امکان جبران و اینا نکشیده حتی :-( ینی سال بعد، به طور کامل در همون مقطع قبل، ادامه‌ی تحصیل دادن، می‌گفت چون مقررات آموزشی هم سفت و سخت اجرا می‌شده و پارتی بازی هم در کار نبوده اون نفرات رو رفوزه کردن!!!! 


نتیجه‌ی اخلاقی: ینی میخام بگم اولاً اینکه میگن قبل از انقلاب، خیلی از مردم بخاطر مسائل مذهبی تلویزیون نمیخریدن زیاد درست نبوده، قطعاً یه کسانی بودن که نمیخریدن بخاطر مسائل مذهبی، اما خیلی نبودن و ثانیاً الان زیاد عجیب نیست که خیلی از دانشجوا سرشون توی موبایله و همچینم درس خون نیستن، نسلای قبلی ما هم همچین وضعیت بهتری نداشتن!!!! 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها